میخواهم بدون معطلی بروم سر اصل مطلب:
تمرکز منفی منجر به دلسردی و نومیدی و انصراف میشود، از کتاب تمرکز نوشتهی دانیل گلمن ( ترجمهی حمیدرضا بلوچ).
در فصلی از کتاب مفصل در مورد این حرف زده شده که چطور باید ذهنمان را از نکات منفی دور و به نکات مثبت نزدیک کنیم و چرا؟
مثل این جمله را از بانو مهلقا ملاح شنیدم: منفی صحبت کردن اثر بد روی جوانها میگذارد و باید مثبت صحبت کرد، همین طور از دکتر افشین دانه کار: مسیرهایی که انسان را ناامید میکند کمک کننده نیستند و از استادم خانم افسانه احسانی، از آقای نور آقایی، از خانم توران میرهادی و…، خلاصه از اساتید فعال و تاثیرگذار زیادی شنیدم و اما تجربهی خودم این بوده که، هر وقت بیش از حد به درد و غمها فکر میکنم، مغزم گیرپاژ میکند و نمیتوانم راهحل مشکلم را پیدا کنم، ولی وقتی سعی میکنم از منفی بافیها فاصله بگیرم، میتوانم دستم را بگذارم روی زانوهایم و آهسته و پیوسته بلند شوم.
برای همین من مدتهاست تصمیم گرفتم حال خوب منتقل کنم. سایت هَند پرینت، (یک سایت فعال در زمینهی محیط زیست و زندگی پایدار) به جای اینکه مدام اخبار ناامید کننده را منتشر کند و از فوت پرینت (اثرات منفی) ما روی کرهی زمین بگوید، از اثرات مثبت حرف میزند.
مثلا میگوید، فلان کار را در زندگی روزمره انجام بده تا اینقدر آب در طبیعت باقی بماند. هر چقدر ما انسانها ارتباطمان با طبیعت و ارزشهای بومیمان کاهش پیدا کند نسبت به آن بیمهر میشویم و بیمهری، بیمسئولیتی به همراه میاورد، باید دنبال راهی باشیم که این مهر را برگردانیم و مهر فقط با صلح و دوستی جاری میشود.
شما وقتی کسی را دوست دارین برای او وقت میگذارید و حواستان هست ناراحتش نکنید، حالا ما در ارتباط با طبیعت و ارزشهای بومیان به آن دل بستیم، و این دلبستگی احساس مسئولیت با خودش آورده و من خوشحال میشوم اگر با یک عکس، فیلم و یا نوشته بتوانم کسی را به دایرهی دلبستهها اضافه کنم.
امروز ( ۲۱ سپتامبر، ۳۱ شهریور) روز جهانی صلح است. روز خوبیست برای گفتن و شنیدن از دوستیها.
نیمه شب بود و ابرها یهو محو شدند. ماه یک مشت اکلیل رنگی پاشید تو آسمون. ستارهها میچرخیدند و می چرخیدند. بدون اینکه راه هم رو ببندند. مثل یک دسته پرنده… مثل یک دسته ی خیلی بزرگه ماهی.
خیلی ساله که دارند همین طور تو صلح با هم تو آسمون می چرخند و می چرخند و ما خوابیم، باید بیدار شیم و باید بیدار شیم و اینبار از ستاره ها یاد بگیریم رسمش رو.
از پرنده ها از ماهیها باید تا قبل از خاموشی آخرین ستاره بیدار شیم، باید ستارهها رو بغلشون کنیم و ازشون یادبگیریم که چطور می شه با همه چیز تو صلح بود و زندگی کرد.
اگر دوست دارید بیشتر در مورد محیط اطراف این عکس ببینید و بشنوید، با ویدیوی زیر همراه بشید!
برای یاداوری، قبلا هم داستانی از این کلبه و جنگل هیرکانی با عنوان ستارهها در این کلبه به خواب میروند و شاخهای که کرکس روی آن نشسته منتشر کردم و حالا که تا اینجا اومدید، پیشنهاد میکنم این داستانها رو هم بخونید نظرهای خودتون رو زیر داستان برام بنویسید.