نسیم خیلی مهربونه. دستپختش هم خیلی خوبه. نسیم حواسش هست که ماشین از روی سرگین غلتون وسط جاده رد نشه.
حواسش هست که همسفرش چایی دمی دوست داره.
سینا خطش خیلی خوبه، یه عالمه هم شعر بلده، سینا حواسش هست که کلمهها چقدر مهماند.
سعید ساکته. توی سکوت حواسش به حال گندمها و ستارهها و من و تو هم هست.
منم دارم این چرخه رو نگاه میکنم برای عکس اینجا رو نورپردازی میکنم. صحنه ای که در اون آدمها گندمها کلمهها و ستارهها فقط و فقط با حواس جمع ما اینجوری دور هم در صلح زیر آسمان شب رو صبح میکنند.
سعی میکنم بیشتر حواسم به همه چی باشه.
اگر می خواهید بدانید چطور در شب محیط و صحنه رو نورپردازی میکنم، مثل همین عکس آسمان شب که از چندین منبع نوری کمک گرفتم، اینجا رو ببینید.
ویدیوهای بیشتر از داستان سفر و آسمان شب را در چنل یوتوب تماشا کنید.